این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
ارجمند، الیاس (10 مرداد ۱۳۳۹ – 22بهمن ۱۳۶۴ ) فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ مستقل ۴۴ قمر بنی هاشم(ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در روستای دشتپاگرد از توابع شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. پدرش لهراسب، کشاورز بود و مادرش معصومه ارجمند نام داشت. او فرزند اول خانواده بود و سه برادر و سه خواهر از خودش کوچکتر داشت. گاهی اوقات پدرش جهت امرار معاش خانواده به شکار میرفت و الیاس را همراه خود میبرد. او با چابکی خاصی از شیبهای تند و رگههای خطرناک دامنه کوه بالا میرفت و از هیچ چیز باکی نداشت (سرخ لالههای زردکوه،ص۲۴)
او در سال ۱۳۴۷ ش در دبستان روستای قرح وارد مقطع ابتدایی شد و به علت نبودن مدرسه راهنمایی در منطقه، برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در مدرسه شبانه کوروش مشغول تحصیل شد. علاقه زیادی به کتاب و کتابخوانی داشت. (موسوی،ص۱۷) او در ۱۳۵۷ ش هم زمان با تحصیل در سال سوم راهنمایی، در قسمت خدمات فنی در شرکت صنایع هلیکوپتر اصفهان مشغول به کار شد.
ارجمند در مدتی که اصفهان بود، هم زمان با کار کردن، بهخاطر علاقهای که به ورزش رزمی داشت در کلاسهای استاد محمد قورچانی، فرمانده گردان تیپ ۲۵ کربلا (شهادت ۱۳۶۱ش) که از بنیانگذران تکواندو اصفهان بود، ثبت نام کرده و فنون ورزش تکواندو را فراگرفته بود.(هاشمی،ص ۳۲)
ارجمند در جریان انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی(ره) در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد.
با ابلاغ حکومت نظامی در اصفهان و منع آمدو شد شبانه او به دستورات بیاعتنا بود و در جریان تظاهرات علیه حکومت پهلوی شرکت میجست. لذا توسط عوامل ارتش حکومت پهلوی دستگیر شد و چند روزی را در بازداشت به سر برد.(رضایی، ص۲۹)
با عدهای از همشهریان خود، در ۱۵ تیر ۱۳۵۹ از پاسگاه شهرستان فلارد استان چهارمحال و بختیاری، به پادگان لشکرک تهران اعزام شد. او در خاطراتش به رفتار ناشایست و طاغوت منش برخی از کارکنان پادگان که البته تاًثیری در انگیزه او برای خدمت به اسلام و کشور نداشته اشاره کرده است.(همان،ص۳۰)
ارجمند پس گذراندن دو ماه آموزش عمومی سربازی در پادگان لشکرک تهران به منطقة عملیاتی کردستان رفت. و به مدت دو سال خدمت در کردستان، در عملیات آزادسازی قوچ سلطان در ۵ خرداد ۱۳۶۰ با هدف آزادسازی ارتفاعات قوچ سلطان، در عملیات محمد رسول الله در جبهه شمالی، بیاره- طویله در ۱۳ دی ۱۳۶۰ با هدف پاک سازی و تأمین مرز بین المللی در منطقه اورامانات، به عنوان نیروی لشکر ۲۸ سنندج، گردان ۲۰۳سوار زرهی حضور یافت. (هاشمی،ص ۲۰). در پاکسازی روستای نی از توابع شهرستان مریوان از گروهک های ضد انقلاب، همراه دیگر نیروهای ارتش حضور داشت و در عملیات تعقیب و گریز ضد انقلاب در اثر اصابت نارنجک پایش مجروح شد و به مدت سه ماه بستری و تحت درمان قرار گرفت.( رضایی،ص۳۳) الیاس بهعنوان خدمهی تیربار کالیبر ۵۰ برای پاک سازی ارتفاعات دالانی و مریوان داوطلب شد و با اصرار زیاد به مأموریت گشت و شناسایی رفت. در این مأموریت موقعیت نیروهای عراقی را شناسایی کرده و گرای آنها را به توپخانه داد. (همان،ص۴۱)
با اتمام خدمت سربازی در ۱۶ تیر ۱۳۶۱ و بازگشت به زادگاهش به جهاد سازندگی شهرستان لردگان پیوست و چند ماهی را در جهاد لُردِگان مشغول خدمت رسانی به مردم محروم منطقه شد و پس از آن با توصیه نیروهای سپاه در ۳۰خرداد ۱۳۶۲ به عضویت سپاه پاسداران شهرستان لردگان درآمد. (هاشمی،ص۲۰) او در شهریور ۱۳۶۲ به اطلاعات عملیات تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم(ع) پیوست. او انگیزه خود از پیوستن به این واحد را آشنایی با محسن نیلی مسئول این واحد که دارای معنویت خاصی بود، میدانست. (همان،ص۴۱)
از اوایل شهریور۱۳۶۲ قبل از عملیات والفجر ۴ در منطقه جبهه شمالی سلیمانیه و پنجوین در ۲۷ مهر ۱۳۶۲ با هدف اتصال بلندیهای سورن، سور کوه و کانی مانگا؛ واحد اطلاعات و عملیات تیپ ۴۴ مشغول شناسایی منطقهی مقابل مریوان شد. شناسایی معابر قلههای مارو، خلوزه و پنجوین در دستور کار بود. محسن نیلی با توجه به شناخت دقیقی که از الیاس پیدا کرده بود و علیرغم سابقه اندک او در اطلاعات و عملیات با تکیه بر تیزهوشی، توانایی روحی و جسمی فوق العاده و سوابق دوساله الیاس در دوران خدمت سربازی در منطقه کردستان، او را به عنوان مسئول محور شناسایی خلوزه یکی از مناطق عملیاتی والفجر ۴ در محور مریوان و ارتفاعات پنجوین انتخاب کرد. (همان،ص۵۲) برای شروع عملیات والفجر ۴ و برای شناسایی بهتر دشمن نیاز به یک اسیر عراقی بود و این مأموریت را ارجمند پذیرفت. بعد از گذشتن از موانع دشمن وارد خاک عراق شد.و دو افسر عراقی و یک پزشک وظیفه را به اسارت درآورد و برگشت و اطلاعات لازم را از این اسیر گرفت. (موسوی،ص۱۹) گزارش این شناسایی برای واحد عملیات تیپ ۴۴ قمربنی هاشم(ع)که فرمانده آن محمدعلی شاهمرادی بود ارسال میشد. شناسایی به پایان رسید و مقدمات انجام عملیات والفجر۴ فراهم شد. یکی از نقاط قوت تیپ ۴۴ در انجام این عملیات شناسایی موفق واحد اطلاعات بود. ۲۷ مهر ۱۳۶۲ عملیات والفجر ۴ آغاز شد. مأموریت نیروهای تیپ ۴۴ فتح قلهی خلوزه و یکی از قلههای مشرف به شهر پنجوین بود. الیاس راهنمایی گردان فاتح قلهی خلوزه را بر عهده داشت. با شروع عملیات در زمانی کوتاه قله فتح شد و ارجمند نخستین مأموریت شناسایی خود را با موفقیت به انجام رساند.(رضایی،ص۷۵)
قبل از عملیات خیبر، در ۳ اسفند ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی هورالهویزه و جزایر مجنون با هدف تصرف و تأمین جزایر مجنون و بخشی از هورالهویزه، ارجمند با همکاری نیروهای اطلاعات کار شناسایی در منطقه را آغاز کرد. برای کسب اطلاعات از وضعیت میدانهای مین و موانع سر راه در همان آغاز تاریکی شب در منطقه طلاییه از مناطق کناری هورالعظیم رو به سنگرهای دشمن راه میفتد و شب بعد همراه با یک اسیر عراقی به سنگر باز میگردد. با شروع عملیات، او گردانی از نیروهای تیپ ۴۴ را با هدف تصرف ارتفاعات روستای همایون از منطقه روطه تا رسیدن به دجله راهنمایی کرد.(همان،ص۹۲)
در عملیات خیبر بر اثر اصابت گلوله به دست راستش مجروح شد.(موسوی، ص۲۰) زمانی که الیاس ارجمند به خاطر مجروحیت دستش در استراحت به سر میبرد نیروهای اطلاعات عملیات تیپ ۴۴حدود دو ماه روی منطقه عملیاتی بدر در ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ در منطقه هور با هدف انهدام وسیع نیروهای دشمن و تصرف و تأمین هورالهویزه، کار میکردند وقتی که ارجمند از مرخصی بازگشت او را در جریان عملیات و منطقه گذاشتند. (همان،ص۲۰) تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم(ع) تازه منطقهی هورالعظیم و جزیره شمالی را تحویل گرفته بود. مواضع تحویل گرفته به سه بخش تقسیم شده و هر کدام برای شناسایی به یک مسئول اطلاعات سپرده شد. بخش میانی سهم الیاس ارجمند شد.(رضایی،ص۹۶)
الیاس قبل از کار شناسایی موقعیت عملیات و آبراهها به شمال اعزام شد و آموزش غواصی را در شمال گذراند. او به فن شنا آشنایی کامل داشت و با قدرت بدنی فوق العادهای که داشت کسی در داخل آب حریف او نمیشد.(هاشمی،ص۶۷) ارجمند با یک بلم به تنهایی برای شناسایی به میان نیزارهای هورالعظیم رفت. و بعد از شناسایی چند سنگر کمین و بررسی موقعیت سیل بند و عوارض اطراف آن به طرف نیروهای خودی بازگشت.(رضایی،ص۱۰۲) قبل از شروع عملیات الیاس به همراه احمد هادیپور و یعقوبی از نیروهای گروه تخریب برای شناسایی با دو بلم به منطقه عملیاتی رفتند و مأموریت شناسایی را که درون کانال آب و نیزارها بود با موفقیت به انجام رساندند.(موسوی،ص۱۹)
در عملیات بدر، با پایان یافتن مأموریت نیروهای اطلاعات، ارجمند به همراه محسن نیلی فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۴۴ و محمد محمدی ثانی از نیروهای اطلاعات در کنار پل جویبر دست به شکار تانکها و نفربرهایی زدند که قصد پاتک داشتند. درهنگام شلیک آرپیجی، تک تیرانداز عراقی ماشهی آرپی جی ارجمند را همراه انگشت سبابه او مورد اصابت گلوله قرار داد و یک انگشت الیاس همراه گلوله کنده شد. الیاس به رغم مجروحیت تا پایان آن روز در منطقه ماند و به همراه نیروهای دیگر پیروزی را تثبیت کردند. (رضایی،ص۱۲۱) الیاس ارجمند در ۸ تیر ۱۳۶۴ با طلعت اکبری ازدواج نمود. (موسوی،ص۲۰)
بعد از عملیات بدر و با توجه به انتقادهای محسن نیلی از نحوه مدیریت و فرماندهی در این عملیات، او از مسئولیت اطلاعات و عملیات کنار گذاشته شد. چند ماه قبل از والفجر ۸ فردی را به عنوان مسئول اطلاعات معرفی کردند ولی با انتخاب او موافقت نشد. ارجمند ویژگیهای زیادی داشت و از طرف علی زاهدی فرماندهی تیپ ۴۴ و شاهمرادی فرمانده طرح و عملیات مورد وثوق بود. لذا از او خواسته شد که این مسئولیت را بپذیرد. ایشان هم این مسئولیت را پذیرفت و محسن نیلی که چند سال مسئول اطلاعات بود و به نوعی سمت استادی نسبت به ارجمند داشت در کنار او و برای کمک به او و ارتقای ایشان در واحد اطلاعات ماند. با معرفی الیاس به عنوان مسئول اطلاعات عملیات این واحد سر و سامانی دوباره گرفت و فعالیت خودش را برای عملیات والفجر ۸ در ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ در جبهه جنوبی – فاو با هدف تصرف فاو و تهدید بصره از جنوب با قوت آغاز کرد.(هاشمی،ص۸۹) جلسهای 24 دی ۱۳۶۴با حضور محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران، رحیم صفوی، علی شمخانی، علی زاهدی(فرمانده تیپ ۴۴) و فرماندهان و مسئولان تیپ ۴۴ قمربنی هاشم(ع) از جمله الیاس ارجمند فرمانده اطلاعات و عملیات در مقر تیپ، بر ضرورت آمادگی سریع و کامل برای اجرای مأموریت محوله به تیپ ۴۴-که از مرحله دوم عملیات در جناح راست منطقه عملیاتی فاو آغاز میشود- برگزار گردید.(انصاری،ص۸۵۹)
پیش از عملیات، جلسهای در مقر تیپ تشکیل شد و در آن جلسه از طرف ارجمند فرمانده اطلاعات تیپ۴۴ پیشنهاد تشکیل یک گردان ضدزره برای مقابله با پاتکهای زرهی دشمن مطرح شد. این گردان تشکیل و محمد کیانی(جمعلی)به عنوان فرمانده گردان ضد زره معرفی و اسم گردان امام سجاد(ع) نام گذاری شد. کلیه اطلاعات مورد نیاز را ارجمند در اختیار این گردان قرار میداد.(رضایی،ص۶۰) قبل از عملیات حدود دوازده جلسهی گردانی و گروهانی و تیپی برگزار گردید. همهی نیروها به مأموریت سه گردان توجیه شده بودند. کلیهی اطلاعات را از الیاس ارجمند فرمانده اطلاعات تیپ و از واحد دیدهبانی دکل ۶۰ متری معروف قرارگاه میگرفتند.(همان،۶۲)
ارجمند در این عملیات در محور عملیاتی فاو با موتورسیکلت و در میان توپ و خمپاره در حال انجام مأموریت بود. با شروع پاتک دشمن در منطقه حضور یافت و با آرپیجی چند دستگاه از تانکهای دشمن را منهدم کرد. (موسوی،ص۲۱)
ارجمند، کنار شاهمرادی بود و زمانی که نفربرهای عراقی جلو آمده و به خاکریز چسبیده بودند شاهمرادی دستور داد که جلو بروید و نگذارید رضا رحمانی معاون گردان امام سجاد(ع) تیپ ۴۴(شهادت۱۳۶۵) و نیروهایش عقب نشینی کنند. در این درگیری شدید، تلفات زیاد بود. نیروهایی که قصد عقب نشینی داشتن به خط برگردانده شدند. صدای نفربرهای عراقی در پشت خاکریز کاملاً مشخص بود. جنگ نارنجک هم شروع شده بود. عراقیها لبه خاکریز را هدف گرفته بودند و به شدت تیراندازی میکردند. الیاس بلند میشود که رگبار بگیرد ولی ناگهان از سمت چپ میافتد. هنگامی که نیروها بالای سرش میرسند و تکانش می-دهند. نفسهایش به سختی بالا میآید. او را از خاکریز پایین میآورند و با برانکارد داخل خودروی ایفا میگذارند. (هاشمی،ص۱۱۴) سرش مورد اصابت ترکش قرار گرفته بود و فوری به عقب منتقل شد ولی به علت خونریزی و جراحت شدید در منطقه عملیاتی فاو (اروندرود) به شهادت رسید. پیکرش پس از تشییع بر دوش همرزمان و دوستانش، در شهرستان لردگان بخش فلارد- گلزار شهدای روستای مال خلیفه به خاک سپرده شد. (موسوی،ص۲۱) تنها فرزندش بعد از شهادت او در اول مهر ۱۳۶۵ متولد شد و نامش را محمد گذاشتند.
همسر ارجمند نقل میکند: وقتی شهید شد من باردار بودم. خواهر شهید محمد رفیعی خواب دیده بود که الیاس آمده و گفته: پسری در راه دارم نامش را محمد بگذارید. نامش را محمد گذاشتیم.(هاشمی،ص۱۱۶) بعد از شهادت الیاس، آقای شاهمرادی قائم مقام تیپ قمر بنی هاشم (علیه السلام) برای دیدار با خانواده ارجمند به خانه آنها میرود. در این جلسه او خیلی کم صحبت میکند و بیشتر گریه میکند وقتی میخواست از خانواده شهید خداحافظی کند میگوید: برای من دعا کنید که بعد از الیاس زنده نمانم! مدتی بعد وی نیز به خیل شهدا پیوست به آرزوی خود رسید و به دیدار الیاس و دیگر شهدای تیپ قمر بنی هاشم (علیه السلام) رفت.(همان،ص۱۱۷)
ارجمند با مدیریت و تیزهوشی و توانایی جسم خوبی که داشت ، فردی شجاع و دشمن ستیزی بود لذا در عملیاتها خیلی مؤثر و مفید ظاهر میشد و در اکثر عملیاتها زودتر از بقیه رزمندگان خود را به دشمن می-رساند آنچنان دلیرانه میجنگید که دیگران را تحت تأثیر قرار میداد.(موسوی،ص۱۸)
همسرش میگوید: «برای رسیدن به منزل هرگز از خودروی سپاه استفاده نمیکرد و حتی بعضی مواقع پیاده میآمد، زیرا عقیده داشت از اموال بیت المال نباید استفاده شخصی شود. تمام فکر و ذکرش جبهه بود و کمتر به مادیات اهمیت میداد در منزل دور عکس امام خمینی (رحمة الله علیه) میگشت و دست بر روی عکس امام میکشید و میبوسید، زیرا علاقه فراوانی به رهبر داشت.»(همان،ص۲۰)
وی در زمینه فعالیتهای عبادی و دینی کوشا بود و دیگران را به این امر تشویق می کرد و همیشه ذکر صلوات و نام الله و تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر زبانش جاری بود.(همان،ص۱۸)
الیاس ارجمند مصداق بارز یک مؤمن متعهد بود ترس در وجود او راه نداشت. هر کسی میخواست واقعاً الگویی از شجاعت و ایثار و پاسداری داشته باشد، به الیاس مینگریست. او عاشق شهادت بود و برای رسیدن به آرزویش عاشقانه تلاش میکرد(همان،۲۰).
عباس طغیانی فرمانده گردان رسالت تیپ ۴۴ قمربنی هاشم(ع) میگوید: بچههای چهارمحالی از نظر جسمی و قدرت بدنی قوی و صادق و بیآلایش بودند. ارجمند خیلی نترس و شجاع بود. آماده به جنگ بود. خیلی با ارجمند بودم.(رضایی،ص۲۰۹)
به پاس خدمات وی در هشت سال دفاع مقدس، بیمارستان و استخر شهر مالخلیفه شهرستان لردگان و ۴ خیابان در این شهرستان در استان چهارمحال و بختیاری به نام سردار شهید الیاس ارجمند نام گذاری شده است.
کتابهای «بلوطهای دوردست« و «الیاس» درباره زندگی و خاطرات این شهید نوشته شده است. هر سال به مناسبت سالگرد شهادت ایشان یادوارهای در روستای دشت پاگرد شهرستان لردگان برگزار می-شود.
در قسمتی از وصیتنامه شهید آمده است: خداوندا در آخرین لحظهای که گلوله دشمن قلب مرا می شکافت ذکر و یادت را از لبهای ما دور نگردان چون با یاد تو دردها را فراموش کرده و با آرامش خاطر جان ناقابلم را تسلیم ملکوت اعلاء خواهم کرد و خداوندا روح ما را با روح اصحاب خاصی چون محمد(ص) محشور بگردان. و اما ای منافقین کوردل بدانید که جبهه آمدن و در راه خدا جنگیدن جنبه مادیاتی ندارد و این دید شماست که اینطور قضاوت میکنید چون ایمان ندارید و همه چیز شما مادیات است و آخرت را فراموش کردهاید و اما یک رزمنده زمانی که به جبهههای جنگ اعزام میشود از دنیا و مادیات خداحافظی کرده و جان و روح خویش را تسلیم پروردگار میکند و پا به میدان جنگ میگذارد و این طور در راه خدا میجنگد، چون جنگیدن در راه خداوند این صفت را میخواهد و اما شما بدانید که مرگ حتمی است و آخرت نزدیک است و سرنوشت شما عذاب جهنم خواهد بود، پس لحظهای فکر بکنید و راه مستقیم را پیش بگیرید که آخرش به جاویدان ابدی ختم خواهد شد.
مآخذ: انصاری، مهدی، فراهانی، حمیدرضا، تشدید تلاشها برای فتح فاو(26 آذر تا ۳۰ دی۱۳۶۴)، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۵ش. رحمانی شهرکی، مصطفی، عند ربهم یرزقون، سرداران و فرماندهان شهید استان چهارمحال و بختیاری، شهرکرد: سدرۀ المنتهی، ۱۳۹۰ش. رضایی خیر آبادی، حسن، موسوی، سید رحیم،جمعلی، فرخشهر: آصف،۱۳۹۰ش. رضایی خیرآبادی، حسن، بلوطهای دوردست(زندگی سردار شهید الیاس ارجمند فرمانده اطلاعات عملیات تیپ۴۴ قمربنی هاشم(ع)) ، تهران: بنیاد شهید و امور ایثارگران انقلاب اسلامی، نشر شاهد،۱۳۸۴ ش. سرخ لاله های زردکوه، شهرکرد: انتشارات سدرة المنتهی ،۱۳۹۳ ش. فرهنگ اعلام شهدا استان چهارمحال و بختیاری، تهران: مرکز مطالعات و پژوهشها، بنیادشهیدوامورایثارگران، نشرشاهد، ۱۳۹۵ش. مرکز اسناد بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان چهارمحال و بختیاری، موسوی، سعید، زندگینامه فرماندهان شهید استان چهارمحال وبختیاری، تهران: سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، نشر شاهد، ۱۳۸۷، هاشمی، علی، الیاس، ویژگیهای شخصیتی و خاطراتی از شهید الیاس ارجمند، اصفهان: نشر دارخوین، ۱۳۹۸ش.
/ نرگس آل مومن/